ديالوگ شبانه - يه هزار نفري هم نان ميپزند. - چه جور ناني؟ - نانهاي مخصوص کردستان مثل کلانه، شل کنه، مالي، گرده و ساجي - چه فرقي ميکنند؟
شرح : ديالوگ شبانه - يه هزار نفري هم نان ميپزند. - چه جور ناني؟ - نانهاي مخصوص کردستان مثل کلانه، شل کنه، مالي، گرده و ساجي - چه فرقي ميکنند؟ - خمير کلانه با سبزي درست ميشه و خمير شل کنه با زردهي تخم مرغ، ساجي با روغن، گرده از لواش نازکتره و سبوس داره، مالي هم يک نوع نون خانگيه. - اينا فعلن آرد را از بازار آزاد مي خرن به قيمت بالا، اگر يه روز آرد پيدا نشه تکليف اين هزار خانوار چي ميشه؟ *** - يه هزار نفري هم تاناکورا ميفروشن. - تاناکورا؟ - همين لباساي دست دوم که از تن سربازا در مياد، زنده يا مرده، همين لباسايي که پولدارا ميپوشن و فوري دلشونو ميزنه. اگه يه روز جنگ تموم بشه يا پولدارا هم فقير بشن، تکليف اين هزار خانوار چي ميشه؟ *** شب 1 از نيمه نگذشته است، نيم ساعتي به دوازده مانده است، من و ميزبان کردم شيب تند آبيدر 2 را بالا ميرويم، در حالي که او گپ ميزند و من گوش ميدهم. او زبان است و من گوش. امشب اما بايد هوش گوش ام افزون شود، زيرا به سختي با لهجهي اصيل کردياش ارتباط ميگيرم. *** - همين چند روز پيش آتش سوزي شد. مردم فوري دست به کار شدن و آتشو خاموش کردن و نگذاشتن به کلّ جنگل سرايت کند. - چرا آتش؟ - هوا خيلي گرم شده بود، درجهي حرارت بالا رفته بود، طبيعت اين جا با هواي گرم، سازگار نيست. براي اولين بار استاندار به دخالت مردم در مهار آتش اشاره کرد. - سنندج چقدر جمعيت دارد؟ - آمار رسمي زير يک ميليونه اما بيشتر از ايناست، شايد يک و نيم ميليون. يکي از دلايل آتش سوزي همين جمعيت زياده. جمعيت زياد باعث گرم شدن هوا شده. اين شهر ظرفيت اين همه جمعيتو نداره. - همه بوميان؟ - نه! نه! مازاد جمعيت از شهرهاي غير کُرديا کم تر کُرد آمدن اين جا. - کم تر کُرد يعني چي؟ - کردستان از اين که الان هست بزرگتر بوده اما بعضي از شهرها به کرمانشاه و بعضي به آذربايجان غربي وصل شدن. - مثل؟ - جوان رود و پاوه و روان سر به کرمانشاه و مهاباد و بوکان و سردشت و پيران شهر به آذربايجان غربي. - نگفتي چرا جمعيت غيربومي زياد شده؟ - هر مسيول شرکت يا ادارهاي فک و فاميلاي خودشو از شهر خودش مياره اين جا. هفتهي اول پلاک ماشينا مال شهر خودشونه و هفتهي دوم عوض ميشه. اون يکي گفته بود، نگران نباشيد تفنگو از دست جوونا ميگيرم و بافور و ميدم دستشون. - کيو ميگي؟ - همون که الان زندانه، همون که داره آب خنک ميخوره، البته اگر راست بگه و همهش زندان باشه، نه مرخصي با حقوق. - اهل کجا 3 بود؟ - اهل قروه. - اين استاندار اهل کجاست، از اين يکي راضي هستيد؟ - اين يکي اهل ايلامه و از او بهتره، حداقل اين نميگه کسي نميتونه منو از اين جا تکون بده، اگر آبيدر رو بشه تکون داد منم ميشه! *** سومين ديدار نخستين ديدارم از سنندج 32 سال پيش بود، درست در تيرماه 1362 خورشيدي. *** نشستهام روي صندلي جلوي ميني بوس. اين صندلي جلو دو خاصيت دارد. يکي اين که بازديد کننده که بالا ميآيد معمولن توجهاش معطوف به سمت چپ است و از تک صندلي جلو غافل ميماند و دوم اين که طبيعت را بهتر ميبيني، مردم را بهتر ميبيني و از هم سفر پر حرف هم در اماني.
مانی فتحی